حیا در اسلام (جلسه اول) تعریف حیا
حدیث هفته:
1- أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدّثَنِی عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمّا خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمّ قَالَ وَ عِزّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبّ إِلَیّ مِنْکَ وَ لَا أَکْمَلْتُکَ إِلّا فِیمَنْ أُحِبّ أَمَا إِنّی إِیّاکَ آمُرُ وَ إِیّاکَ أَنْهَى وَ إِیّاکَ أُعَاقِبُ وَ إِیّاکَ أُثِیبُترجمه:
1 امام باقر(ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده به او گفت پیش آى پیش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود به عزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوب تر باشد نیافریدم و تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم بطور کامل دادم. همانا امر و نهى و کیفر و پاداشم متوجه تو است.
اصول کافى جلد 1 صفحه: 10 روایة: 1
شرح :
مراد به عقل چنانچه از جمیع روایات این باب استفاده مى شود همان قوه تشخیص و ادراک و وادار کننده انسان به نیکى و صلاح و باز دارنده او از شر و فساد مى باشد چنانچه در روایت سوم عقل وسیله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده و در حدیث چهارم 75 خاصیت و اثر آن بنام لشکر عقل توضیح داده شده است پس عاقل کامل کسى است که آن اثر در او باشد، و مراد به پیش آمدن و بازگشتن عقل این است که این موجود در برابر او امر و نواهى خالقش کاملا منقاد و مطیع است و جمله آخر حدیث در روایات دیگر توضیح داده مى شود که کیفر پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشانست.
حیا در اسلام (تحقیق و جمع آوری : آقا صالح)
تعریف :
حیا در لغت به معنی خودداری نفس است از زشتیها و به معنی شرمساری و خجلت میباشد
و از جمله موضوعات اخلاقی است که در قرآن از آن یاد شده است
به تعبیر دیگر تأثر نفس است از امری که قباحت آن امر بر انسان ظاهر شود و باعث انزجار او ، از آن عمل گردد.
حیا مانع از آن میشود که انسان هر چیزی را که از قلبش میگذرد بر زبان آورد، حیا برای هر انسانی نیکو است اما در بانوان نیکوتر و زیبندهتر میباشد .
کسانی که پردۀ حیا را دریده و در ملأ عام مرتکب گناه میشوند از نظر اسلام آبرو و احترام و شخصیتی ندارند .
تعریف علمای اخلاق از حیا :
در بین تعاریف علمای اخلاق، تعریفی را از کتاب جامع السعادات ذکر میکنیم:
« حیا محدودیت و در تنگنا افتادن نفس در ارتکاب محرمات شرعی و عقلی و عرفی، از ترس نکوهش و سرزنش است. تقوا اجتناب از گناهان شرعی است و حیا اعم از این است و عبارت است از اجتناب از آنچه عقل و عرف نیز آن را زشت و ناپسند میدانند.»
تعریف حیا از دیدگاه دانشمندان غربی :
بطور نمونه به دو تعریف زیبا که در آثار غربیها برخورد کردیم، اکتفا مینماییم:
مونتسکیو: حجب و حیا خجلتی است که شخص از نقص و عدم کمال خود دارد.
ویل دورانت: شرمرویی نوعی عقب نشینی مدبرانه است که از ترس و پاکی میزاید و با لطف و زرنگی گسترش مییابد.
تعریف امام صادق(علیهالسلام)
بعد از بیان تعاریف مختلف، بیان نورانی امام صادق(علیهالسلام) در مورد حیا را ارائه میدهیم. ایشان در ضمن روایتی میفرمایند:
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : الْحَیَاءُ نُورٌ جَوْهَرُهُ صَدْرُ الایمَانِ وَ تَفْسِیرُهُ التَذویبُ عِنْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ یُنْکِرُهُ التَّوْحِیدُ وَ الْمَعْرِفَةُ
حیا، نوری است که جوهر آن، سینه ایمان است، و یک حالت بازدارندگی و خویشتنداری در برابر هر چیزی که با توحید و معرفت ناسازگاری داشته باشد، در انسان ایجاد میکند . ( بحارالانوار، ج 68، ص 336)
اگر آدمی ببیند عملی، رابطهای ، برخوردی ، لبخندی یا نگاهی با توحید همخوانی نداشته باشد ، آن را انجام نمیدهد .
1. ارزش و اهمیت حیا :
قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ (ع):
الحیاء مفتاح کل الخیر . حیا، کلید هر خیرى است . غرر الحکم ، ص 257
الحیاء جمیل . حیا و شرم، زیباست.
الحیاء محرّمة . حیا، باز دارنده است.
الحیاء خلق جمیل . شرم و حیا خوى زیبایى است.
الحیاء قرین العفاف . حیا و شرم با عفت و پرهیزکارى همراه است.
الایمان و الحیاء مقرونان فى قرن و لایفترقان . ایمان و حیا هر دو به یک ریسمان بسته و با یکدیگر هستند و از هم جدا نشوند.
اعفّکم أحیاکم . عفیفترین شما با حیاترین شماست.
أعقل النّاس أحیاهم . عاقلترین مردم با حیاترین آنهاست.
انّ الحیاء و العفّة من خلائق الایمان، و انّهما لسجیّة الاحرار وشیمة الابرار . به راستى که حیا و عفت از خلق و خوهاى ایمان است و به راستى این هر دو، خصلت آزادگان و خوى نیکان است.
2. انواع حیا:
· حیا از خدا· حیا از فرشتگان
· حیا از خود
· حیا درچشم
· حیا درسخن
· حیا در مسائل جنسی
· حیا درمسائل مالی
· حیا از مردم
حکایت :
مرحوم آقاى بلادى فرمود یکى از بستگانم که چند سال در فرانسه براى
تحصیل توقف داشت، در مراجعتش نقل کرد که:
در پاریس خانه اى کرایه کردم و سگى را براى پاسبانى نگاه داشته بودم،
شبها درب خانه را مى بستم و سگ نزد در مى خوابید و من به کلاس درس مى رفتم و برمى
گشتم و سگ همراهم به خانه داخل مى شد. شبى مراجعتم طول کشید و هوا هم به سختى سرد
بود به ناچار پشت گردنى پالتو خود را بالا آورده، گوشها و
سرم را پوشاندم و دستکش در دست کرده صورتم را گرفتم، به طورى که تنها چشمم براى
دیدن راه باز بود، با این هیئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز کنم سگ زبان
بسته چون هیئت خود را تغییر داده بودم و صورتم را پوشیده بودم، مرا نشناخت، به من
حمله کرد و دامن پالتوی مرا گرفت.
من فورا پشت پالتو را انداختم وصورتم را باز کرده، صدایش زدم تا مرا
شناخت. با نهایت شرمسارى به گوشه اى از
کوچه خزید. در خانه را باز کردم و هرچه اصرار کردم داخل خانه نشد. به ناچار در را
بسته و خوابیدم. صبح که به سراغ سگ آمدم دیدم مرده است، دانستم از شدت حیا جان
داده است…
اینجاست که باید هر فرد از ما به سگ نفس خود خطاب کنیم که چقدر بى
حیاییم، راستى که چرا از پروردگارمان که همه چیزمان از او است حیا نمى کنیم، و
ملاحظه حضور حضرتش را نمى نماییم؟؟
منبع:داستانهای شگفت شهید دسغیب
کوتاه سخن آنکه: اگر آنگونه که اسلام فرموده به صفت نیک حیا در تمام ابعادش توجه شود و عملاً رعایت گردد موجب پاکسازی محیط می گردد، چنانکه شکستن مرز حیا زمینه ساز و گسترش دهنده ی فساد محیط خواهد بود.