زمان بیداری

جلسات هفتگی بحث دوستانه در موضوعات اخلاقی

زمان بیداری

جلسات هفتگی بحث دوستانه در موضوعات اخلاقی

چندسالی میشه که یه عده دوست دور هم جمع میشیم و در محیطی دوستانه در مورد اینکه از کجا آمده ایم و آمدنمون بهر چه بود صحبت می کنیم،حالا قصد داریم جلسات رو منظم تر برگزار کنیم، تمامی محتویات این جلسات حاصل زحمت دوستان و تحقیق در منابع گوناگون هست، هرگونه کپی برداری و استفاده از این مطالب آزاد هست و احتیاجی به ذکر این وبلاگ نیست، هرچند اگر منبع رو ذکر کنید شاید دوستان بیشتری بتونن از مطالب این وبلاگ استفاده کنند. و من الله توفیق . . .

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

حدیث هفته:

2- عَلِیّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُفَضّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیّ‏ٍ ع قَالَ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ یَا آدَمُ إِنّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیّرَکَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا الثّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَیَاءُ وَ الدّینُ فَقَالَ آدَمُ إِنّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیَاءِ وَ الدّینِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالَا یَا جَبْرَئِیلُ إِنّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ قَالَ فَشَأْنَکُمَا وَ عَرَجَ

اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 2

ترجمه:

 2- اصبغ بن نباته از على علیه السلام روایت مى‏کند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم پس یکى را بر گزین و دو تا را واگذار. آدم گفت چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیاء و دین آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل بحیاء و دین گفت شما باز گردید و او را واگذارید، آن دو گفتند اى جبرئیل ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت.

اقسام حیا و عوامل مؤثّر بر آن (جمع آوری و تحقیق : آقا صادق)

جرجانى ، حیا را به دو نوع تقسیم کرده است : حیاى نفسانى و حیاى ایمانى . حیاى نفسانى ، حالتى است که به صورت فطرى و غریزى در انسان وجود دارد ؛ امّا حیاى ایمانى ، حالتى است که در اثر رشد اخلاقى و معنوى و تربیت و تهذیب نفس ، حاصل مى شود. ۱ از این طبقه بندى ، استفاده مى شود که دو عامل در پیدایى و تحوّل حیا نقش دارد : یکى فطرت و دیگرى ایمان

خاستگاه فطرى حیا

شواهد فراوانى بر فطرى بودن اصل حیا وجود دارد. خداوند ، در داستان آدم و حوّا علیهماالسلام پس از این که مى گوید آنها فریب شیطان را خوردند ، مى فرماید : «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَ تُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ . ۲ و هنگامى که از آن درخت [ ممنوعه ] خوردند ، اندامشان آشکار شد و بهسرعت ، شروع به قرار دادن برگ هاى درختان بهشتى بر خود کردند تا آنها را بپوشانند »

. از این تعبیرات ، استفاده مى شود که آدم و حوّا هنگام برهنه شدن ، ناراحت شدند و براى رهایى از این حالت ، به برگ هاى درختان پناه آوردند و خود را با آنها پوشاندند. این در حالى است که آنها همسر بودند و جایز بود در مقابل همدیگر برهنه شوند. از سوى دیگر ، هیچ کس در آن جا نبود که آنها را ببیند ؛ ولى با وجود این ، آنها از همدیگر حیا کردند. این نشان مى دهد که حیا جنبه فطرى دارد.

1.اعراف ، آیه ۲۲

2.اعراف ، آیه ۲۲

همچنین قرآن در داستان یوسف علیه السلام به موضوعى اشاره مى کند که از آن ، فطرى بودن حیا استفاده مى شود. زن عزیز مصر ، وقتى خواست از یوسف علیه السلام کام بگیرد ، درها را بست تا کسى او را نبیند . ۱ امام زین العابدین علیه السلام مى فرماید : لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا قَامَتْ إِلَى صَنَمٍ فِى بَیْتِهَا فَأَلْقَتْ عَلَیْهِ مُلَاءَةً لَهَا، فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ علیه السلام : مَا تَعْمَلِینَ؟ فَقَالَتْ: أُلْقِى عَلَى هَذَا الصَّنَمِ ثَوْباً لَا یَرَانَا فَإِنِّى أَسْتَحْیِى مِنْهُ . فَقَالَ یُوسُفُ: أَنْتِ تَسْتَحْیِینَ مِنْ صَنَمٍ لَا یَسْمَعُ وَ لَا یُبْصِرُ وَ لَا أَسْتَحْیِى أَنَا مِنْ رَبِّى !؟ در این هنگام ، [ زلیخا ] با پارچه اى روى بُت خود را پوشاند. یوسف علیه السلام از او پرسید : «چرا این کار را کردى؟» . گفت : از بت ، حیا مى کنم . یوسف علیه السلام گفت : «تو از بت حیا مى کنى ؛ ولى من از خدا حیا نکنم!؟» . ۲ از این جریان ، مشخّص مى شود که حیا امر فطرى است ؛ زیرا زنى مثل زلیخا هم ، چنین احساسى دارد . ۳

.1« وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَ بَ » (یوسف ، آیه ۲۳) .

2.تفسیر کشف الأسرار و عدّة الأبرار ، ج ۵ ، ص ۵۸ .

3.ر. ک : حجاب و نقش آن در سلامت ، ص ۷۹ ـ ۸۸ .

۲ . نگرش هاى مذهبى و نقش آن در تقویت حیا

علاوه برفطرت ، باورهاى دینى و نگرش هاى مذهبى نیز در حیا مؤثّر است. ایمان و نگرش هاى مذهبى ، باعث مى شود حیا به عنوان گرایشى فطرى در فرد ، شکوفا شود.

هر اندازه گرایش هاى مذهبى قوى تر باشد ، حیا نیز به همان اندازه قوى خواهد بود. در روایات آمده است: الْحَیَاءُ مِنَ الإِیمَانِ . ۱ حیا ، ناشى از ایمان است. حیا ، ایمانى یک مرحله بالاتر و رشد یافته تر است . از آنچه بیان شد ، به این نتیجه مى رسیم که ریشه هاى حیا به فطرت باز مى گردد ؛ امّا رشد و تکامل آن به ایمان و سطوح تربیت اخلاقى افراد ، بستگى دارد. حال با توجّه به آنچه بیان شد ، حیا را مى توان به صفت و حالتى در انسان تعریف کرد که ریشه در فطرت او داشته باشد و به وسیله رشد اخلاقى و ایمان ، تکامل مى یابد و آثارى را در سطح ذهنى ، زیستى و رفتارى در پى مى آورد

1.الکافى ، ج ۲ ، ص ۱۰۶ ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۳۹ ؛ تحف العقول ، ص ۳۹۴ ؛ وسائل الشیعة ، ج ۱۲ ، ص ۱۶۶ .

قلمروهاى حیا

مفهوم حیا ، در دو قلمرو به کار مى رود : ۱ . قلمرو روابط درونى (ارتباط با خود) ؛ ۲ . قلمرو روابط بیرونى (ارتباط با دیگران) . روابط بیرونى ، در بر گیرنده پیوند و ارتباط با خدا ، وجودهاى متعالى دیگر (فرشتگان ، ائمّه علیهم السلام ، اولیاى الهى) و افرادى است که در زندگى روزانه با آنها سر و کار داریم ؛ مانند : خانواده ، دوستان ، آشنایان و ... . این ، تقسیم بندى کلّى اى است ؛ امّا در این تقسیم بندى قرار دادن حیا از خدا ، فرشتگان و اولیاى الهى در کنار حیاى از خانواده و دیگران ، دور از احتیاط به نظر مى آید. قطع نظر از این تقسیم بندى ، در کل مى توان سه قلمرو از حیا را به صورت زیر در نظر گرفت : ۱ . قلمرو روابط اجتماعى ؛ ۲ . قلمرو فردى ؛

۱ . حیا از دیگران و نقش آن در تنظیم رفتار

یکى از قلمروهاى عمده در حیا ـ که در روایات نیز به آن اشاره شده ـ ، ارتباط و تعامل با دیگران است.

حیا از دیگران ، مى تواند عامل مهمّى در رشد شخصیت ، پیشگیرى از گناه ، و اصلاح و تنظیم رفتار باشد. بسیارى از افراد سعى مى کنند در حضور دیگران ، منطقى تر بوده ، به طور عاقلانه عمل کنند. به نظر مى رسد دو نیروى قوى در انسان ، این مسئله را تعیین مى کند .

الف ـ میل به مقبولیت .

همه ما از دوران کودکى ، گرایش به مقبولیت و پذیرفته شدن را داریم. مقبولیت ، اساساً در مواردى مطرح مى شود که فرد ، استانداردهاى اخلاقى را دارا باشد. مثلاً به لحاظ اخلاقى و شخصیتى ، در سطح بالاترى باشد و ما راضى نیستیم که چنین افرادى شاهد رفتار ناسالم یا نقایص و عیوب ما باشند. از این رو ، ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغة مى گوید : لَا یَستَحیِى مِنَ الحَیَوَانِ غَیرِ النَّاطِقِ وَ لَا مِنَ الأَطفَالِ الَّذِینَ لَا یُمَیِّزُونَ، وَ یَستَحیِى مِنَ العَالِمِ أَکثَرُ مِمَّا یَستَحیِى مِنَ الجَاهِلِ، وَ مِنَ الجَمَاعَةِ أَکثَرُ مِمَّا یَستَحیِى مِنَ الوَاحِدِ . ۱

1.شرح نهج البلاغة ، لابن أبى الحدید ، ج ۱۹ ، ص ۴۶ .

از حیوان ، حیا نمى شود و نه از اطفال که تمییز نمى دهند . حیا ، اصولاً در مواردى مطرح است که قدرت تمییز باشد و مقبولیت ما در نظر آنها مهم باشد. لذا از عالم ، بیشتر از جاهل و از جماعت بیشتر از غیر آن است .

ب ـ میل به عملکرد درست .

میل به عملکرد درست ، نقش مهمّى در افزایش حیا در قلمرو تعامل هاى اجتماعى دارد. انسان ، به طور طبیعى میل دارد که رفتار سنجیده از خود نشان دهد و هیچ گاه کارى نکند که نشانگر عیب و نقص او باشد. این گرایش براى بالا رفتن سریع سطح انگیختگى در رفتارهاى مثبت ، و پیشگیرى از ناهنجارى هاى اخلاقى و رفتارى مؤثّر است .

 

۲ . حیا از خود و نقش آن در تنظیم رفتار

دومین محور و قلمرو حیا ، حیا از خود است. حیا از خود در سلسله مراتب حیا ، در سطح بالاتر از حیا از دیگران قرار دارد ؛ زیرا در حیا از دیگران ، نظارت مفهوم کاملاً عینى داشته و فرد در مقابل خود ، فرد یا افرادى را به صورت ملموس مى بیند ، امّا در حیا از خود هیچ موجودیت مداوم و پا برجایى که به صورت عینى دیده شود ، یافته نمى شود .

خود فرد ، بیش از هر کس دیگرى مى تواند به اعمال و رفتار و هر آنچه در تصوّرش مى گذرد ، احاطه و آگاهى داشته باشد. خداوند در قرآن مى فرماید : «بَلِ الْاءِنسَـنُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ . ۱ انسان ، بر نهان و ما فى الضمیر خود ، آگاه است و بهتر از هر کسى مى تواند بر اعمال و رفتار خود نظارت داشته باشد » .

1.قیامت ، آیه ۱۴ .

حیاى از خود و توان خودْنظارتى در مرحله بعد از حیا از دیگران قرار دارد و پیچیده تر و انتزاعى تر از آن است. از این رو ، در روایات از آن به بهترین و برترین حیا تعبیر شده است. امام على علیه السلام مى فرماید : أَحسَنُ الحَیَاءِ استِحیَاؤُکَ مِن نَفسِکَ . ۱ بهترین حیا، حیاى تو از خودت است. و در جاى دیگر مى فرماید : غَایَةُ الحَیَاءِ أن یَستَحیِى المَرءُ مِن نَفسِهِ . ۲ نهایت حیا ، این است که انسان از خودش حیا کند .

1.غرر الحکم ، ح ۳۱۱۴ ؛ عیون الحکم و المواعظ ، ص ۱۲۱ .

2.غرر الحکم ، ح ۶۳۶۹ ؛ عیون الحکم و المواعظ ، ص ۳۴۹ .

همسان سازى خلوت و جلوت ، براى این که انسان سالم و پخته اى باشیم ، بسیار مهم است..

على علیه السلام همسانى خلوت و جلوت را نشانه مردانگى و مروّت در فرد دانسته و مى فرماید :

جِمَاعُ المَرُوءَةِ أَن لَا تَعمَلَ فِى السِّرِّ مَا تَستَحیِى مِنهُ فِى العَلَانِیَّةِ . ۱

همه مردانگى ، آن است که آنچه را در آشکار از آن شرم دارى ، در پنهان انجام ندهى

. نیز ایشان در پاسخ به این که : «مردانگى چیست ؟» ، مى فرماید

لَا تَفْعَلُ شَیْئاً فِى السِّرِّ تَسْتَحْیِى مِنْهُ فِى الْعَلَانِیَةِ . ۲

این که کارى را که از انجام دادن آشکار آن حیا مى کنى ، در پنهان انجام ندهى

امام على علیه السلام در نامه اى خطاب به حارث هَمْدانى فرمود :

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِى السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِى الْعَلَانِیَةِ، وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ وَ اعْتَذَرَ مِنْهُ .

بپرهیز از هر عملى که در خلوت انجام مى دهى ، ولى در آشکار ، از آن شرم مى کنى ، و بپرهیز از هر عملى که اگر به کسى نسبت داده شود ، آن را انکار مى نماید یا عذرخواهى مى کند

۳ . حیا از خدا ، فرشتگان و ائمّه علیهم السلام و نقش آن در تنظیم رفتار

یکى از موارد کاربرد حیا در آموزه هاى دینى ، حیا از خدا ، فرشتگان ، ائمّه علیهم السلام ، اولیاى الهى و مؤمنان است. این نوع حیا فراتر از محدوده روابط معمولى است و از طریق ایجاد نظام ارزشى قدرتمند و داشتن هدف هاى متعالى و معنى دار در زندگى به دست مى آید. با توجّه به محوریتى که حیاى از خدا دارد ، ابتدا به توضیح آن مى پردازیم.

پیش نیازهاى حیا از خدا ، فرشتگان و ائمّه علیهم السلام عبارت اند از :

. اعتقاد به علم و آگاهى خدا

یکى از پیش نیازهاى اساسى براى حیا از خدا ، باور داشتن به علم و آگاهى او بر اعمال و رفتار انسانى است. تا وقتى این نوع باور در فرد ایجاد نشود ، حیا از خدا ، امکان پذیر نیست. لذا در آیات و روایات ، این موضوع مورد تأکید قرار گرفته که خداوند از هر کسى به انسان نزدیک تر است ۱ و بر همه رفتارها و عملکردهاى او آگاه است . در قرآن کریم ، تعابیر مختلفى در این زمینه به کار رفته است. قرآن در باره علم خداوند مى فرماید که او از همه چیز ، آگاه است ۲ و هر کارى که انجام مى دهیم ۳ و حتّى آنچه در ذهن ما مى گذرد ، مشمول علم الهى است . ۴

1.«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق ، آیه ۱۶) .

2.«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِى السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ» (حج ، آیه ۷۰) ، «إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عَلِیمُ»(انفال ، آیه ۷۵) .

3.{Q} «إِنَّ اللَّهَ عَلِیم بِمَا یَفْعَلُونَ» {/Q} (یونس ، آیه ۳۶).

4.«قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِى صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِى السَّمَـوَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ »(آل عمران ، آیه ۲۹) . امام على علیه السلام مى فرماید : «... العالم بما تکنُّ الصدورُ و ما تخونُ العیون» (نهج البلاغة ، خطبه ۱۳۲) .


ابن ابى العوجاء ، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و پرسش هایى در باره مسائل اعتقادى مطرح کرد. امام علیه السلام در پاسخ ، به مبحث خداشناسى اشاره نمود. از آن جا که

پرسنده ، باور درستى در باره خدا نداشت ، با تعجّب اظهار داشت : ما را به چیزى که غایب است ، حواله مى کنى؟! امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمود

وَیْلَکَ! کَیْفَ یَکُونُ غَائِباً مَنْ هُوَ مَعَ خَلْقِهِ شَاهِدٌ وَ إِلَیْهِمْ أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ یَسْمَعُ کَلَامَهُمْ وَ یَرَى أَشْخَاصَهُمْ وَ یَعْلَمُ أَسْرَارَهُمْ؟ .

واى بر تو! چگونه غایب است کسى که همراه خلق خود ، شاهد آنان است و از رگ گردن به آنها نزدیک تر است و سخن آنها را مى شنود ، و خود آنها را مى بیند و اسرار آنها را مى داند ؟! نکته قابل توجّه این که خداوند ، هم به غایب توصیف شده ، و هم به شاهد

 

اعتقاد به نظارت فرشتگان و ائمّه علیهم السلام بر اعمال انسان

بر اساس آموزه هاى دینى ، علاوه بر این که خداوند ، خود ، ناظر بر اعمال و رفتار ماست ، ائمّه علیهم السلام ، اولیاى الهى و فرشتگان نیز ناظر و شاهد بر اعمال و کردار ما هستند. خداوند در سوره توبه مى فرماید

«وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ . ۲

بگو : عمل کنید که خداوند و پیامبرش و مؤمنان ، اعمال شما را خواهند دید » . در روایات ، تصریح شده که اعمال روزانه ما بر ائمّه علیهم السلام عرضه مى شود . امام صادق علیه السلام مى فرماید

إِذَا أَرَادَ الْمَلَائِکَةُ أَنْ یَرْفَعُوا إِلَى اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلاً، عُرِضَ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام ، ثُمَّ عَلَى وَاحِدٍ وَاحِدٍ، إِلَى أَنْ یُعْرَضَ عَلَى رَسُولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، ثُمَّ یُعْرَضُ عَلَى اللّه ِ .

آن گاه که فرشتگان بخواهند عملى را به سوى خداوند بالا ببرند ، نخست بر صاحب زمان عرضه مى شود و سپس بر تک تک پیشوایان معصوم ، تا این که بر پیامبر خدا عرضه مى شود و پس از آن ، بر خداوند عرضه مى شود

«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَامًا کَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ .

و قطعا بر شما نگهبانانى [ گماشته ]اند ؛ فرشتگان بزرگوارى که نویسنده[ ى اعمال شما ] هستند. آنچه را انجام مى دهید ، مى دانند

آگاهى از نظارت اولیا و فرشتگان الهى نیز انگیزه حیا را در ما تقویت مى کند .

امام صادق علیه السلام ضمن اشاره به فلسفه وجودى فرشتگان مى فرماید

اسْتَعْبَدَهُمْ بِذَلِکَ وَ جَعَلَهُمْ شُهُوداً عَلَى خَلْقِهِ؛ لِیَکُونَ الْعِبَادُ لِمُلَازَمَتِهِمْ إِیَّاهُمْ أَشَدَّ عَلَى طَاعَةِ اللّه ِ مُوَاظَبَةً وَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ أَشَدَّ انْقِبَاضاً .

خداوند ، آنها را براى این کار به بندگى گرفته است و آنان را شاهد بر خلق خود قرار داده تا بندگان خدا با توجّه به حضور و همراهى دائمى آنان ، مواظبت شدیدترى بر طاعت خداوند و گریز شدیدترى از معصیت او داشته باشند.

امام صادق علیه السلام در روایتى ، آگاهى از نظارت و حضور فرشتگان را مقدّمه اى براى حیا دانسته و مى فرماید :

وَ اعْلَمْ أَنَّ مَعَکَ مَلَکاً کَرِیماً مُوَکَّلاً بِکَ یَحْفَظُ عَلَیْکَ مَا تَفْعَلُ وَ یَطَّلِعُ عَلَى سِرِّکَ الَّذِى تُخْفِیهِ مِنَ النَّاسِ، فَاسْتَحْىِ .

بدان که همراه تو فرشته اى است که بر تو گماشته شده تا آنچه را انجام مى دهى ، ثبت کند و بر اسرار تو که [ معمولاً ]از مردم پنهان مى دارى ، آگاه است . پس حیا کن

حکایت :


آیت الله اراکی فرمود:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت، پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت : خیر

سؤال کردم: چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت :نه

با تعجب پرسیدم:  پس راز این مقام چیست؟

جواب داد:هدیه مولایم حسین است!

گفتم : چطور؟

با اشک گفت :آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! تا دو رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!

از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد، آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.


منبع حکایت : کتاب آخرین گفتارها و به نقل از پایگاه خبری همت آنلاین

منبع متن: کتاب پژوهشی در فرهنگ حیا

              کتاب در آمدی بر روانشناسی تنظیم رفتار با رویکرد اسلامی


ثواب این جلسه تقدیم شد به محضر امام رئوف، حضرت علی ابن موسی الرضا  .:|علیه السلام|:. و خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه .:|سلام الله علیها|:.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۰
دوستان بیداری

نظرات  (۱)

۲۶ دی ۹۲ ، ۰۰:۰۲ مهدی چگنی
گفتم سلامی عرض کنیم
در اسرع وقت لینک می شوید، الان حس اش نیست
فردا امتحان دارم، بعد امتحان
حالا چرا میزنی؟
پاسخ:
علیکم السلام
شرمنده آقا مهدی
اینجارو قرار بود یه گروه بچرخونن که متاسفانه همه به امید هم نشستیم
انشالله قراره دوباره رونقش بدیم به زودی
ممنون که سر زدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی